آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 

ناگهان شب هنگام در فراسوي نگاهت

نگاهم به نگاهت نظر افتاد

و سكوت مبهم چشمهايت ، چشم هاي اشكبارم را در سياهي شب

همچو امواج دريا ، موج آگين كرد

و دل و دستم ، به لرزه افتاد

قلبم كه تمام وجودم از عشق تو سرشار بود را به طپش انداخت

و تو چه ساده گذر كردي ، دريغ از يك كلامي كه شايد آغاز ديگري بود

و تمام شب را در سياهي به نيمه گذراندم

و چه ساده بود برايت

و چه دشوار بود برايم

 

 

 

 



تاريخ : سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:دل نوشته های خودم ، نگاهم به نگاهت, | 15:17 | نويسنده : زهره |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 74 صفحه بعد